در۲۶ سپتامبر ۲۰۱۶ یک شهروند بهایی به قتل رسید. دو نفر به خانه فرهنگ امیری، شهروند بهایی ِ ساکن شهر یزد رفتند و او را با ضربات چاقو به قتل رساندند. این دو، برادر بودند.
این دو برادر بازداشت میشوند و انگیزه قتل خود را مذهبی اعلام میکنند. معنای انگیزه مذهبی چیزی جز این نیست که این دو به خاطر مثوبت اخروی و تقرب به خداوند یک انسان را کشتهاند.
دو نفر به خانه فرهنگ امیری، شهروند بهائی، رفتند و او را با ضربات چاقو به قتل رساندند
سال ۱۳۵۹، عطاالله رضوانی، شهروند بهائی به دنبال انقلاب فرهنگی از دانشگاه اخراج میشود. رضوانی پس از این در ساخت تصفیهخانههای آب در شهرهای جنوب کشور از جمله بندرعباس مشغول به کار میشود و در شهر او را به درستکاری میشناسند.
عطالله رضوانی در مهرماه سال ۱۳۹۲ با ضرب گلوله به قتل میرسد. قاتل یا قاتلان رضوانی هیچ گاه مشخص نمیشوند و از سوی مسئولان امر اینگونه جلوه میشود که قتل رضوانی یک قتل غیرمذهبی و یا خودکشی است.
نوید اقدسی، پسرخالهی مقتول میگوید که «حدس تقریبا همه بهاییان ایرانی وغیربهائیان ساکن بندرعباس این است که آقای رضوانی به دلیل عقیدتی کشته شد. ما هیچ انگیزه مالی و ناموسی برای قتل نمیببینیم.»
آیتالله خامنهای میگوید همه پيروان فرقه گمراه بهائيت محکوم به نجاست هستند
شهروندان بهائی در همه سالهای پس از انقلاب اجازهی تحصیل در دانشگاه ندارند. این روزهای قتل مذهبی و عدم اذن تحصیل، روزهای خوش بهايیان در ایران ِ پس از انقلاب اسلامی است. در شامگاه ۲۲ آذرماه ۱۳۶۰ خورشیدی، هشت نفر از اعضای شورای مدیریتی جامعه بهایی ایران که در منزل فردی به اسم ذوقالله مومن جلسه داشتند توسط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت میشوند. این هشت نفر دو هفته بعد بدون دراختیار داشتن وکیل و دادرسی عادلانه و علنی در سحرگاه ششم دی ماه به جوخهی اعدام سپرده میشوند. «اجساد نخستین اعدامشدگان جامعه بهایی در سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷، بدون هیچگونه مراسم مذهبی در منطقهای به نام «کفرآباد» در حوالی تهران دفن شد.»
آیتالله موسوی اردبیلی دادستان کل انقلاب در ابتدا منکر اعدام این هشت شهروند بهایی شد اما پس از انتشار گستردهی خبر، اعدام را پذیرفت اما گفت که این هشت نفر به دلایل غیرمذهبی و به دلیل جاسوسی برای بیگانگان کشته شدهاند.
در هیمن زمان آیتالله گیلانی، رئیس دادگاههای انقلاب اعلام کرد که عضویت در جامعه بهائی به معنای جاسوسی برای استعمار است.
دوم آذرماه ۱۳۶۷ تعدادی از طرفداران آیتالله دستغیب،رئیس حوزه علمیهی فارس، نماینده ولیفقیه در استان فارس، امام جمعه شیراز و نمایندهٔ استان فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی به محلهی سعدیه شیراز که بهاییان در آن سکونت داشتند حمله کردند و خانههایشان را آتش زدند. اگر بخواهیم ستمی که در همهی این سالها بر بهايیان رفته است را فهرست کنیم، فهرست بلندبالایی میشود که انجام آن دشوار است.
تخریب منازل، تخریب گورستانهای بهائیان، ویرانکردن مکانهای مذهبی و عبادتگاه بهائیان و ممنوعیت از تحصیل و اشتغال در اماکن دولتی،بخشی از ستمی است که بر بهائیان در ایران میرود.
از ابتدای انقلاب اسلامی بیش از ۲۰۰ نفر از شهروندان بهایی، صرفا به دلیل داشتن باورهای مذهبی و عقیدتی اعدام شدند.
عموم مراجع تقلید شیعه ارتباط با بهاییان را حرام میدانند.
آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در پاسخ به سئوالی درباره ازدواج زن مسلمان با مرد بهايى میگوید:
«ازدواج با فرقه ضاله بهائيه باطل است.»
آیتالله خامنهای در مورد بهائیان میگوید:
«همه پيروان فرقه گمراه بهائيت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چيزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مديران و معلمان و مربيان با دانشآموزان بهايى بايد بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد. …
آنها نجس و دشمن دين و ايمانِ شما هستند، پس فرزندان عزيزم جدا از آنها بپرهيزيد.»
آیتالله بهجت، آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله نوری همدانی،آیتالله صافی گلپایگانی و مراجع تقلید بسیاری، بهائیان را نجس شمرده و مراوده و دوستی با آنها را جایز نمیدانند.
آیتالله منتظری شاید تنها مرجع تقلیدی بود که در پایان عمر به حقوق شهروندی بهائیان اذعان کرد و بر آن صحه نهاد. آیتالله منتظری در ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۸۷ در پرسشی در مورد بهائیان چنین میگوید:
« فرقه بهاییت چون دارای کتاب آسمانی همچون یهود، مسیحیان و زرتشتیان نیستند در قانون اساسی جزو اقلیتهای مذهبی شمرده نشده اند، ولی از آن جهت که اهل این کشور هستند حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندی برخوردار میباشند; همچنین باید از رأفت اسلامی که مورد تأکید قرآن و اولیاء دین است بهره مند باشند.»
عبدالحمید معصومی معتقد است وقتی قانون اساسی وجود دارد دیگر چه نیازی به فتوا است
و همچنین میگوید: «نظر این جانب در مورد فرقه ضاله بهائیه همان نظر سالهای قبل از انقلاب است و تغییری نکرده است. ولی به طور کلی افرادی که تابع هیچ یک از ادیان آسمانی نیستند نیز به حکم آیه شریفه: «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین.»( سوره ممتحنه ، آیه ۸ ) و فرمایش امیرالمومنین علیه السلام در نامه به مالک اشتر: «واشعر قلبک الرحمه للرعیه والمحبه لهم واللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان : اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق» (نهج البلاغه، نامه ۵۳) باید حقوق انسانی آنان رعایت شود.»
آیتالله عبدالحمید معصومی تا کنون بارها بازداشت شده و طعم تلخ زندان را چشیده است و علاوه بر آن محدودیتهای بسیاری بر این روحانی نواندیش اعمال شده است. آیتالله معصومی تهرانی در همه این سالها تلاش داشته است که بین پیروان ادیان مختلف و حتی بیدینان پیوند و مودت و دوستی برقرار کند. او همه تلاش خود را به کار برده است تا به پیروان ادیان بقبولاند که ارزش و کرامت انسانها ربطی به نوع دین و باور مذهبیشان ندارد.
آیتالله معصومی معتقد است وقتی قانون اساسی وجود دارد دیگر چه نیازی به فتوا است. «یک زمانی، کشور قانون درستی نداشت، با فتوا دادن مسئله را حل میکردند، در کشوری که قانون اساسی و مجلس وجود دارد، صدور فتوا دیگر معنایی ندارد».
آیتالله گیلانی اعلام کرد عضویت در جامعه بهائی به معنای جاسوسی برای استعمار است
آیتالله معصومی در مورد عمل به فتوای حکومتی چنین میگوید:
«در این کشور ادیان و مذاهب مختلفی زندگی میکنند که حتی آن اکثریت شیعه هم، به تفکر شیعه سیاسی معتقد نیستند و خیلی از شیعهها هم هیچ مناسبتی با تفکر حاکم ندارند. آیا در چنین شرایطی همه باید به فتوای حاکم عمل کنند؟ نکته اینجا ست که اگر کسی در کشور در یک مقام اجرایی قرار گرفته است، نباید مقام مذهبی داشته باشد چرا که کل آن جامعه را باید در نظر بگیرد. این تفکر که همه را تحت سلطه رافت اسلامی قرار دهند، برای زمان خلافت عباسیان بود. اگر در اروپا و امریکا با مسلمانان چنین رفتاری بشود، صدای آقایان درمیآید. در نتیجه فردی که در مسند حکومت نشسته است، نمیتواند نظر مذهبی داشته باشد؛ مگر اینکه همه، اعم از شیعه دگراندیش، سنی، بهائی، یهودی و مسیحی را بیرون بریزند که همه اعضای جامعه را شیعیان حکومتی تشکیل دهند! بله، در چنین شرایطی میتوان به عنوان یک فرد مذهبی، حکومت هم کرد و این درست همان شیوهای است که در واتیکان اعمال میشود که پاپ به کشیشها و یا سایر هواخواهان خود، دستور و فتوا میدهد. ولی همان طور که عرض کردم، در کشوری که انواع و اقسام مردم با ادیان، زبانها و قومیتهای مختلف زندگی میکنند، یک فرد نمیتواند در مقام مذهبی بنشیند و حکومت کند. مثل این میماند که شما پاپ را رئیس جمهور امریکا کنید! پاپ باید در مقام خودش فعالیت کند و رئیس جمهور هم در مقام خودش. نتایجی که در قرون وسطی طی یکی شدن مذهب و سیاست به بار آمد، گواه این امر است.» این روحانی دگراندیش برای بسط نظرات خود تنها به سخنان تئوریک بسنده نکرده است بلکه تلاش کرده است که هنر را نیز در خدمت بسط تفکرات انسانی و نوعدوستانه خود قرار دهد.
او به کمک نقاشی و خطاطی در راه بسط اندیشههای نوعدوستانه خود گامهای موثر بسیاری برداشته است
آیتالله معصومی به کمک نقاشی و خطاطی در راه بسط اندیشههای نوعدوستانه خود گامهای موثر بسیاری برداشته است. او با خلق یک اثر هنری در وبسیات خود در این مورد چنین مینویسد:
آیتالله عبدالحمید معصومی تهرانی در توضیحی در مورد اثر هنریای که آفریده است میگوید:
«در این اثر هشتاد قطعه الماس بهکار رفته که نشانی از هشتاد میلیون نفوس ایرانی کنونی است، و سهم هر بخش آن ۱۰ عدد الماس شده است که نشان میدهد اکثریت یا اقلیتبودن در تعداد پیروان یک دین و مذهب نه تنها نمیتواند دلیلی بر برتری یکی بر دیگری باشد، بلکه حراست از حقوق اساسی و رسیدگی به نیازهای اختصاصی گروههای اقلیت وظیفهء خطیر انسانی و ملی همهء ما ایرانیان است. ما میبايست به اين باور برسيم كه به رسمیتشناختن یا نشناختن یک دین یا مذهب هرگز نمیتواند دلیلی بر مشروعبودن مرزبندیها میان حقوق بنيادين شهروندان یک کشور باشد؛ و حق دینداری یک فرد حقی جهانی و برابر برای همگان است. تنها درصورتی که عقیدهء فرد -خواه ناشی از دین و مذهب او باشد یا غیر از آن- موجب تضییع حقوق انسانی فردی دیگر بشود، همگان وظیفه دارند در برابر آن عقیده بایستند. هرگونه مرزبندی میان انسانها میبایست در جهت احقاق حقوق ناشی از تفاوتهای مشروع انسانی باشد، والا مرزبندیهای غالب و مغلوب دینی یا غیردینی تنها به انسانیتزدایی اجتماعی میانجامد و موجب میشود همدردی، همدلی و همبستگی انسانی جامعه با ابتلائات و دردهای ديگر همنوعان ناممکن شود، و بدنهء جامعه را بیش از پیش به انزواطلبی، عافیتجویی، ظاهرفريبی و فساد سوق دهد.» وبسایتهای طرفدار جمهوری اسلامی بارها به این روحانی آزاداندیش حمله کردهاند. وبسیات «فرق و ادیان» به کارهای هنری و انسانی آیتالله اینگونه حمله میکند: «عبدالحمید معصومی تهرانی، موسوم به “آیت الله” در اقدامی جدید، اثری هنری و نمادین را ظاهراً به تمامی هموطنان ایرانی خود تقدیم نموده، که شدیداً مورد تشویق و تمجید رسانههای بهائی نیز قرار گرفته است. در این اثر، دور نقشهی ایران، اِلمانهایی متعلق به ادیان مختلف و حتی فرقههای خود ساخته و انحرافی، به چشم میخورد. طبق ادعای نامبرده، هر بخش از این اثر هنری متعلق به یکی از باورهای مندایی، مسیحی، کلیمی، زرتشتی، بهایی، یارسانی، تشیع و تسنن است. نمادی که برای تشیع طراحی شده تصویری از ماه و ستاره میباشد.» این وبسایت آیتالله معصومی را فردی معلومالحال معرفی میکند که سالها پیش به دلیل ارتکاب جرمهای سیاسی و عقیدتی در «دادگاه ویژه روحانیت» محکوم شده است.