«محمد تقی مصباح یزدی» را همه به تملق او نسبت به آیتالله خامنهای و تمجیدهای عجیب او از رهبر جمهوری اسلامی میشناسند. او سالهاست که این رفتار را در قبال خامنهای پیش گرفته است و به نظر میرسد عزم کوتاه آمدن نیز ندارد.
مصباح یزدی در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۹۸ در جمع مدیران ارشد هلدینگ فدک، خامنهای را «بزرگترین نعمت خداوند» دانست و در ادعایی عجیب گفت: « چه بسا پزشکان حاذقی که در طول دوره طبابت خود، در موارد متعددی اشتباه کردهاند و البته جای تعجب هم نیست، اما اینکه فردی به مدت ۳۰ سال در مسندی بنشیند و با پیچیدهترین مسائل اجتماعی روز مواجه باشد و نتوان یک نمونه بیان کرد که ایشان اشتباهی داشته باشد، جای تعجب است. آن هم در دنیایی که رهبران عالم روزانه اشتباهات متعددی دارند».
خامنهای؛ نظرکرده خداوند
مصباح یزدی در ادامه سخن خود به این نکته اشاره کرد که پس از آیتالله خمینی، شخص خامنهای «دنبال پست و مقامی» نبود، اما «خدا میدانست او برای این کار مناسبتر است».
البته این ادعای مصباح یزدی مبنی بر اینکه خامنهای نظرکرده خداوند برای رهبری است، ریشه در فقه سیاسی او دارد. او بارها در مجامع فقهی – حوزوی و نیز سخنرانیهای عمومی تلاش کرده است، این نظر را بیان کند که «حق حاکمیت در زمان غیبت امام معصوم» اساسا از آن فقها است، و مردم «ملزم و مکلف» هستند که به حاکمیت فقها تن در دهند وگرنه «گناهکار» خواهند بود.
رئیس «مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» که در بودجه سال ۹۸، از بودجه سهمی ۱۴ میلیارد تومانی داشته است، در کتاب «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه» در توضیح نظر خود دراینباره مینویسد: «در زمان غیبت امام معصوم نیز به مانند زمان حضور پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام)، مردم هیچ نقشی در مشروعیتبخشى به حکومت فقیه (نه در اصل مشروعیت ونه در تعیین فرد و مصداق) ندارند». (محمدتقی مصباح یزدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، تدوین و نگارش؛ محمدمهدی نادری، ۱۳۷۸، ص ۷۳)
«ارادت قلبی» خامنهای به مصباح یزدی
مصباح یزدی در ادامه سخنان خود، خامنهای را با «دونالد ترامپ» مقایسه کرد و گفت: «رهبری را مقایسه کنید با رئیس جمهور قدرتمندترین کشور دنیا که رئیس کنگره آمریکا در مورد او میگوید ترامپ حتی ارزش این را ندارد که او را استیضاح کنیم! بنده چنین تعبیری را از هیچ سیاستمداری نشنیده بودم. اما در مورد رهبر ایران، بزرگترین شخصیتهای سیاسی دنیا میگویند تا ایران چنین رهبری دارد، شکست نمیخورد».
اگرچه برخی از حوزویها و منتقدان مصباح یزدی، از «نارضایتی» خامنهای بابت این نوع نظرات مصباح یزدی گزارش دادهاند، اما واقعیت نظرات عمومی خامنهای درباره مصباح یزدی چیز دیگری میگوید.
خامنهای از «ارادت قلبی» خود به مصباح یزدی گفته است
خامنهای در شهریور ۱۳۷۸ از «ارادت قلبی» خود به مصباح یزدی گفت و با مقایسه او با «مرتضی مطهری» گفت: «من ایشان را نزدیک به چهل سال است میشناسم و به ایشان ارادت قلبی دارم؛ فقیه، فیلسوف، متفکّر و صاحبنظر در مسائلِ اساسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیتهایی مثل مرحوم علّامهی طباطبایی، یا مرحوم شهید مطهّری استفاده کند، بحمداللَّه این شخصیت عزیز و عظیم، خلاءِ آن عزیزان را در زمان ما پر میکنند».
نکته جالب توجه این است که ارادت خامنهای در طول سالیان، همچنان به شخص مصباح یزدی برقرار بود و در آن خللی وارد نشد؛ چنانکه در اسفند ۱۳۹۴ و پس از آنکه روشن شد، مصباح یزدی موفق نشده است برای انتخابات مجلس خبرگان، مجددا برگزیده شود، خامنهای در دیدار اعضای مجلس خبرگان، نبود امثال مصباح را «خسارت» به مجلس خبرگان دانست و گفت: «امثال جناب آقای یزدی یا جناب آقای مصباح، کسانی هستند که وقتی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند، مجلس وزانت بیشتری پیدا میکند. نبودن اینها در مجلس خبرگان، به اینها هیچگونه ضرری نمیزند. بله، برای مجلس خبرگان نبودن اینها خسارت است».
شباهت موضع مصباح یزدی با موضع عطاالله مهاجرانی
اما نکته جالب در این میان، شباهت نسبی ادعای مصباح یزدی در این سخنرانی به ادعای چند سال پیش «عطاالله مهاجرانی» درباره خامنهای است که در لندن بیان شد. همانطور که مصباح یزدی در این سخنرانی مدعی شد، خامنهای در طول دوران رهبری خود، حتی یک اشتباه هم نداشته است، مهاجرانی نیز در سال ۱۳۸۹در جریان کنفرانسی در لندن، و در گرماگرم جنبش سبز، مدعی شد که در زندگی اقتصادی خامنهای یک «نقطه خاکستری» نیز وجود ندارد؛ مهاجرانی مدعی شد آیت الله خامنهای بر خلاف «حسنی مبارک» و خاندان او، از لحاظ اقتصادی زندگی «سالم»ی دارد.
عطالله مهاجرانی در آن سخنرانی ضمن اینکه خود را «منتقد» خامنهای معرفی کرد، گفت: «خود من که از آغاز انقلاب در مجلس بودم و در دولت بودم و آیت الله خامنه ای را می شناسم به عنوان منتقد ایشان اقرار می کنم که یک نقطه خاکستری حتی نه تاریک در زندگی اقتصادی ایشان و خاندانش نمی شود پیدا کرد. من هنوز روی این سخن خودم هستم هیچ نکته سیاهی در کارنامه زندگی ایشان و خانواده اش به لحاظ اقتصادی نمی توان پیدا کرد».
خامنهای؛ حامل «صداقت و صمیمیتی درخشان»!
دقت در مواضع مهاجرانی در طی سالهای اخیر نشان میدهد او در غالب موارد در نقاط حساس و مهم به نفع خامنهای وارد میدان شده است. از جمله این موارد به ویدئوی جنجالیای باز میگردد که مربوط به جلسه انتخاب خامنهای به عنوان رهبری پس از درگذشت خمینی بوده است. در این ویدئو – که در دیماه ۹۶ و از سوی منابعی در خارج از کشور منتشر شد – خامنهای صراحتا منکر شایستگی خود برای مقام رهبری جمهوری اسلامی میشود و میگوید: «باید خون گریست بر جامعه اسلامی که احتمال رهبرشدن کسی مثل من در آن مطرح شود».
پس از این ویدئو و فاششدن چنین جملهای بود که جمله «باید خون گریست» از سوی مخالفان جمهوری اسلامی و خامنهای در سطح وسیع از سوی آنان به عنوان طعنهای به خامنهای به کار گرفته شد. در این مقطع بود که شخص مهاجرانی در وبسایت خود، «مکتوب»، وارد شد و از رهبری خامنهای و مواضع او دفاعی جانانه کرد.
او در مطلب خود با عنوان «بلندی از آن یافت کو پست شد»، همانند مصباح یزدی به مقایسه خامنهای و ترامپ پرداخت و نوشت: «این ویژگی که فرد پای بر نفس خود می گذارد و خود را کوچک می شمرد، نشانه توانایی و بزرگی ست. فرهنگ ما متفاوت از فرهنگ غربی ست که با فریب و دروغ خود را چنان می نمایند که نیستند. ترامپ محصول چنین رویکرد و فرهنگی ست….صمیمیت و برافروختگی که در سیما و سخن و حرکات آیه الله خامنه ای در این فیلم دیده می شود، تمامی نشانه های توانایی کسی ست که بر خود پیروز شده است، نه نشانه ضعف و ناتوانی».
مهاجرانی در مطلب خود، خامنهای را حامل «صداقت و صمیمیت درخشان» توصیف کرد و در ادبیاتی مشابه اصولگرایان تهران، از «مطامعی» گفت که «علیه نظام و رهبری» وجود دارد.
همراهی مهاجرانی در مقام وزیر ارشاد با خامنهای
نگاهی کوتاه به پیشینه روابط خامنهای و مهاجرانی
البته میان مهاجرانی و خامنهای رفت و آمدهای خبری جالب توجهی وجود داشته است. چنانکه وقتی مهاجرانی در اردیبهشت ۱۳۶۹ طی یادداشتی در روزنامه اطلاعات، با عنوان «مذاکره مستقیم با آمریکا»، از رابطه با آمریکا سخن گفت، خامنهای مخالفت خود با این پیشنهاد را صراحتا اعلام کرد و تصریح کرد بدون اجازه او چنین رابطهای ایجاد نخواهد شد. با آغاز هجمه علیه مهاجرانی، خامنهای طی نامه کوتاهی خطاب به او، از او دلجویی به عمل آورد و درباره او گفت: « من شما را ده سال است به صدق و صفا و طهارت میشناسم و مطمئنم جز دلسوزى و خيرخواهى، نظرى نداشتهايد». مهاجرانی نیز طی یک سخنرانی، نظر خامنهای را «فصلالخطاب» توصیف کرد.
خامنهای یک بار در سال ۱۳۷۰، مهاجرانی را «برادر عزیزمان» خطاب کرد و در سال ۷۱ نیز او را به عضویت شورای سیاستگذاری صداوسیما در آورد. البته این رضایت خاطر در سالهای بعد زایل شد و خامنهای از عملکرد مهاجرانی رضایت نداشت. چنانکه در دیداری با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۷۷، در سخنانی بسیار صریح گفت: «من از وزارت ارشاد توقّع دارم. البته آقای «مهاجرانی» – ظاهراً – نیستند و خودشان را راحت کردند از اینکه بیایند و حرفهای ما را بشنوند! بههرحال، فرق نمیکند؛ چه ایشان باشند، چه نباشند، من اعتراضم این است – این اعتراض را بارها هم گفتهام، الان هم در جمع شما میگویم – وزارت ارشاد در این دو سالی که ایشان در رأس این کار هستند، هیچ کار اسلامی بهعنوان اسلامی ارائه نداد!»
به هرحال، آنچه در این میان جالب توجه است نزدیکی موضع مهاجرانی از لندن به سخنان مصباح یزدی در قم است. هر دو از آیت الله خامنهای تجلیل میکنند و این در حالیست که در سالهای ریاست جمهوری احمدینژاد، مهاجرانی که این دولت را برآمده از ایدههای مصباح یزدی و پشتگرم به حمایت او میدانست، از او انتقاد میکرد و هیچ بعید نیست اکنون نیز با یکدیگر اختلاف نظر و سلیقه داشته باشند. اما هرچه هست برای نظام جمهوری اسلامی مهم این است که هر دوی اینها از شخص رهبری نظام تجلیل میکنند؛ یکی «حق حاکمیت» را برای او میداند که فرشتگان نیز در برابرش «خضوع» میکنند و دیگری او را «فصل الخطاب»ی میداند که حامل «صداقت و صمیمیتی درخشان» است.