«من بهجت صدر نقاشم. از ناچاری به نقاشی رو نیاوردم، از امکانات نمایشگاههای دنیا به خاطر فروش نفت استفاده نکردم. به طبیعت بیشتر از انسانها کشش داشتم، به پرتگاهها رفتم اما سقوط نکردم. وابستگی دینی را در جوانی با چرخاندن کره کنار گذاشتم. در آپارتمانی با مبلهای ناراحت مارکدار زندگی میکنم. لباسهایم بیشتر سیاه است. هنر باعث جدایی از دخترم نشد، سفر زیاد کردم و از سنگلاخها گذشتم، گاهی سنگریزهها آزارم میداد.»
بهجت صدر محلاتی در ۸ خرداد ۱۳۰۳ در اراک به دنیا آمد. ششساله بود که به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کرد. نقاشی را از سال ۱۳۱۷ نزد یکی از شاگرادان کمالالملک شروع کرد اما پس از مدت کوتاهی مکتب را ترک کرد، چرا که از نظر استادش، بیاستعداد بود. اما او توانست سال ۱۳۳۳ با رتبه نخست در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شود. صدر همچنین سال ۱۳۳۴ بورس تحصیلی فرانسه را دریافت کرد.
نقاشی متفاوت
خلاقیت و نوآوریهایِ صدر او را از دیگر نقاشان همدورهاش متمایز میکرد. از طبیعت و درخت و رنگ سیاه بهره میگرفت و آثاری خلق میکرد تا به گفته خودش اضطراب قرن را نشان بدهد. کارهای آبستره بهجت صدر در آغاز باعث رد او به عنوان نقاش شد، اما بعدها از وی «نخستین زن نقاش ایرانی» ساخت که سبک آبستره، کولاژ و چینه چینی را برگزیده بود.
در سال ۱۳۴۵ به دعوت یونسکو طرحی برای «مبارزه با بیسوادی» اجرا کرد که برنده جایزه یونسکو شد. صدر این کار کولاژ را به همراه چند آینه مقعرو آویختن پرده کرکرهای به آن کار کرد که با یک موتور کوچک باز و بسته میشد. او آن را برای نخستین بار به عنوان یک کار خلاقانه و کمنظیر هنری در ایران عرضه کرد که واکنشهای موافق و مخالف بسیاری در داخل و خارج را برانگیخت.
خود او درباره این اثر میگوید: «بعدازظهری بود که برای استراحت، پرده کرکره سیاه اتاق را کشیدم. این تغییر نور یکباره مرا به این فکر انداخت که با استفاده از پرده کرکره و نقاشی کاری ارائه دهم. روی بوم تعدادی خورشید کشیدم و بعد کرکره سیاهی روی آن آویزان کردم که با بازشدن این کرکرهها خورشید نمایان میشد. یعنی نور علم و تاریکی جهل.»
نقاشی را سال ۱۳۱۷ نزد یکی از شاگرادان کمالالملک شروع کرد
صدر درباره روش نقاشیاش میگوید که من رنگ روی بوم نمیگذارم، رنگ از بوم برمیدارم! جواد مجابی؛ نویسنده و منتقد هنری درباره صدر میگوید: «بهجت صدر همدوره سهراب سپهری بود. او هنگامی که به رم سفر کرد، روزی سیمی را دید که روی موزاییکها افتاده و شکل متناقضی را ایجاد کرده است و بدین ترتیب او به حرکت مارپیچ این سیم علاقهمند شد و از آن پس بوم نقاشی خود را بر روی زمین میگذاشت و با کاردک مایههای رنگی زیر را درست میکرد و روی آن رنگ سیاه میزد.»
دوستی با فروغ
بهجت صدر با فروغ فرخزاد، شاعر معروف، رابطه دوستی بسیار نزدیکی داشت. او از نگاه شاعرانه فروغ بر آثارش تاثیر میگرفت و حتی شعر میسرود. صدر که معلم نقاشی فروغ بود، پس از مرگ فروغ نقاشی بسیار عاطفی به یاد او کشید.
نمایشگاهها و جوایز
بهجت صدر در سال ۱۳۳۵ برنده جایزه سیمین همترازی شهر «سن ویتو» شد. در سال ۱۳۳۶ اولین نمایشگاه انفرادیاش را در نگارخانه «پینچو» در رم برگزارکرد و در سال ۱۳۴۱ نیز به عنوان نخستین زن در سومین دوسالانه تهران جایزه نخست را گرفت و نگارههایش به دوسالانه سی ویکم ونیز ارسال شد.
او دستیاری گوستاو سن ژیه، نقاش و استاد دانشگاه بوزار فرانسه، را بر عهده گرفت و شیوههای آموزش هنر را آموخت. آثار صدر در کنار هنرمندان نامآوری همچون ژوزف بویز،هنرمند آلمانی، مساژه و لاسل موهوی- نادی به نمایش درآمدهاند. آثاری از این هنرمند در موزههایی همچون موزه مینیا پولیس امریکا، موزه هنرهای پاریس، موزه هنرهای چکواسلواکی، و موزه هنرهای رم نگهداری میشوند.
سالهای پس از انقلاب و مرگ
صدر پس از انقلاب به فرانسه رفت و در آنجا ماند. اگرچه او در دهه ۷۰ و ۸۰ نمایشگاههای بسیاری در ایران برپا کرد. بهجت صدر در ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ در سن ۸۵ سالگی، هنگام شنا در جنوب فرانسه به دلیل سکته قلبی درگذشت. او خود خواسته بود که پس از مرگ جسدش در این گورستان به آتش کشیده شود. خاکستر او در گورستان پرلاشز پاریس نگهداری میشود.
میترا فراهانی، کارگردان فیلم «بهجت صدر، زمان معلق»، در وبلاگ خود مینویسد: «هنگام ساختن فیلم به دلیل علاقه بهجت صدر برای رهایی و نیستی در آب بر آن شدیم تا پلان پایانی فیلم صحنهای باشد از شناکردن او در دریا و حرکت او به سمت افق. اما با وجود هیجان بهجت صدر برای گرفتن این نما امکان آن فراهم نشد چرا که بستهشدن فیلم مصادف شد با اواخر فصل پاییز و سردی هوا. بیخبر از آن که ۳ سال بعد بهجت صدر خود این پلان را کارگردانی خواهد کرد. این پلان با چشمان دخترش میترا حنانه تصویربرداری شد. میترا (حنانه) میگوید قبل از رفتن داخل آب، مشتی از آب دریا را بوسید.»